English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4411 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
it is impolitic reply so soon U صلاح نیست به این زودی پاسخ داده شود
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
answer U : پاسخ دادن
respond U پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
answers U : پاسخ دادن
to make a response U پاسخ دادن
rejoining U پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
it is inadvisable to say that U گفتن ان مصلحت نیست
return a negative U پاسخ منفی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
it is inadvisable to say that U گفتن ان مقتضی نیست
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
to respond to blackmail [a threat] U پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
politic U مصلحت دان مصلحت امیز مقتضی
write-in U رای دادن به کسی که نامش در فهرست کاندیدها نیست
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
write U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
respond U پاسخ
answerback U در پاسخ
counterplea U پاسخ رد
response U پاسخ
responses U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
item of written comment U پاسخ
statement U پاسخ
responded U پاسخ
in reply to U در پاسخ
responds U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answer U پاسخ
answered U پاسخ
answering U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
negative reply U پاسخ رد
rebutter U پاسخ رد
replication U پاسخ
answers U پاسخ
replied U پاسخ
no U : پاسخ نه
replies U پاسخ
replying U پاسخ
responsions U پاسخ
reply U پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response time U زمان پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
whole response U پاسخ کلی
response equivalence U هم ارزی پاسخ
emitted response U پاسخ صدوری
frequency respone U پاسخ فرکانس
response duration U مدت پاسخ
distal response U پاسخ دوربرد
discriminatory response U پاسخ افتراقی
delayed response U پاسخ درنگیده
anticipatory response U پاسخ انتظاری
anatomy response U پاسخ کالبدی
response threshold U استانه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
conditioned response U پاسخ شرطی
consummatory response U پاسخ پایانی
correct response U پاسخ درست
answerback U پاسخ برگشتی
answer mode U حالت پاسخ
right answer U پاسخ درست
response set U امایه پاسخ
content response U پاسخ محتوایی
replier U پاسخ دهنده
response differentiation U تفکیک پاسخ
original response U پاسخ ابتکاری
running rate U اهنگ پاسخ
movement response U پاسخ حرکت
moro response U پاسخ مورو
operandum U ابزار پاسخ
image response U پاسخ تصویر
manipulandum U ابزار پاسخ
impluse response U پاسخ ایمپولز
irresponsive U پاسخ ندهنده
to definitive answer U پاسخ قطعی
vab U پاسخ سمعی
popular response U پاسخ رایج
w response U پاسخ کلی
response amplitude U دامنه پاسخ
voice answer back U پاسخ سمعی
color response U پاسخ رنگ
vaccum response U پاسخ غیابی
answerable U پاسخ دار
reflection response U پاسخ قرینه
responsorial U پاسخ دهنده
preparatory response U پاسخ مقدماتی
position response U پاسخ مکانی
early answer U پاسخ زود
answering U : جواب پاسخ
rejoining U در پاسخ گفتن
solution U پاسخ یک مشکل
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
answers U پاسخ به یک سوال
oracles U پاسخ مبهم
answer U : جواب پاسخ
rejoins U در پاسخ گفتن
plea U پاسخ دعوی
rejoin U در پاسخ گفتن
rejoined U در پاسخ گفتن
rejoinders U پاسخ دفاعی
pleas U پاسخ دعوی
answered U پاسخ به یک سوال
calculation U پاسخ تقریبی
solutions U پاسخ یک مشکل
answer U پاسخ به یک سوال
oracle U پاسخ مبهم
an a answer U پاسخ مثبت
answering U پاسخ به یک سوال
answers U : جواب پاسخ
answered U : جواب پاسخ
rejoinder U پاسخ دفاعی
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
response time U زمان پاسخ دهی
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
ucr U پاسخ غیر شرطی
s r model U الگوی محرک- پاسخ
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
shading response U پاسخ سایه روشن
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative U پاسخ منفی داد
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1I am good with figures,how about you?
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1Any man who does not respect a woman is probably homosexual.
1It's not business to you
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com